مجید محسنی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : گلزار مشاهیر
بازیگر، پیشپردهخوان.
تولد: 1302، گیلیارد دماوند.
درگذشت: 16 تیر 1369، تهران.
سید مجید محسنى پس از تحصیلات ابتدایى وارد دبیرستان شد و در دبیرستان در نمایشهایى كه توسط شاگردان مدرسه اجرا مىشد، شركت مىكرد. وى پس از چندى به هنرستان هنرپیشگى رفت و در سال 1316 از این هنرستان و كلاس تئاتر شهردارى فارغالتحصیل شد و اولین نمایشنامهیى كه درآن شركت كرد «سالومه» اثر اسكاروایلد بود. محسنى در این نمایشنامه كه زیر نظر على دریابیگى به روى صحنه رفت، نقش غلام بچهى سالومه را ایفا كرد كه با همین اولین بازى، وارد عرصهى تئاتر شد. سپس به پیشپردهخوانى روى آورد.
سید مجید محسنى، علاوه بر پیشپردهخوانى در تئاتر، در نمایشنامههایى شركت داشت از جمله نمایشهاى «خسیس»، «تارتوف»، «لوكرس بورژیا»، «ننگ جامعه»، «عاشق قراردارى»، «تو مال منى»، «مجید و خانمش»، «مجید در باغ»، «مجید و كلفتش». از سال 1336 در رادیو به فعالیت پرداخت و شخصیتهایى چون عمقلى، جناب میرزا، خانباباخان، معلم فوفول و غیره... را ارائه مىداد. مدتى وكیل مجلس شوراى ملى (از سال 1342) و مشاور سازمان رادیو و تلویزیون ملى ایران (از سال 1348) بود. از فعالیتهاى او تأسیس استودیو تهران و شهرستان فیلم در سال 1338 بود. فعالیت سینمایى او از سال 1330 با «خوابهاى طلایى» (بازیگر) آغاز شد. مجید محسنى علاوه بر فیلمهایى كه در استودیوى شخصى و با سرمایهى خود ساخت در برخى فیلمهاى دیگر شركت مىجست. از جمله فیلمهایى كه در آنها شركت داشته است (به صورت بازیگر، كارگردان، نویسنده یا تهیهكننده) مىتوان به این عنوانها اشاره كرد: «دزد عشق» (بازیگر، 1331)؛ «دختر چوپان» (بازیگر، 1331)؛ «خواب و خیال» (كارگردان، تهیه كننده، بازیگر، 1334)؛ «زندگى شیرین است» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1335)؛ «بلبل مزرعه» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1336)؛ «لات جوانمرد» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1337)؛ «عروسك پشت پرده» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1339)؛ «آهنگ دهكده» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1340)؛ «قربون خودم» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1341)؛ «گذشت» (بازیگر، 1341)؛ «پرستوها به لانه باز مىگردند» (كارگردان، نویسنده، تهیهكننده، بازیگر، 1342)؛ «محكوم» (بازیگر، 1342)؛ «انسانها» (بازیگر، 1343)؛ «زیر گنبد كبود» (بازیگر، 1343)؛ «گنج و رنج» (بازیگر، 1346)؛ «سكهى دو رو» (بازیگر، 1347)؛ «دنیاى پوشالى» (بازیگر، 1347).
سید مجید محسنى در تاریخ 19 تیر 1369 هنگامى كه روى صحنهى تالار وحدت مشغول سخنرانى بود، درگذشت. پیكرش را در امامزاده عبدالله در جوار همسرش به خاك سپردند.
پس از شهریور 1320 و اشغال ایران توسط قواى نظامى متفقین، فضاى اجتماعى و سیاسى جامعه ایران ناگهان دگرگون شد، فریادهاى سكوت كه مدت بیست سال در سینهها خفه شده بود ناگهان مثل كوه آتشفشان فوران كرد. احزاب گوناگون و روزنامههاى رنگارنگ مثل قارچ سبز شدند. این واكنش استبداد بیست ساله بود كه به شكل اعتراض و گاه به صورت هرج و مرج خودنمایى مىكرد.
همه زبان به انتقاد گشوده بودند بنابراین تئاترهاى تهران هم نمىتوانستند از این قافله عقب بمانند. ناگهان انتقادات سیاسى و اجتماعى چاشنى نمایشات تئاترى شد، اما چون نوشتن نمایشنامههاى سیاسى اجتماعى دشوار بود و ترجمه این گونه نمایشنامهها هم دشوارىهاى دیگرى داشت، راه آسان را انتخاب كردند، همراه همان نمایشات كمدى سبك و ملودرامهاى عاشقانه دوران بیست ساله، به عنوان چاشنى مد روز چند پیشپرده با مضامین سیاسى اجتماعى هم اجرا مىكردند.
پیشپردهخوانى قبل از وقایع شهریور 1320 هم مرسوم بود ولى از مضامین خانوادگى و انتقادات اخلاقى پا فراتر نمىگذاشت، معروفترین پیشپردهخوان آن زمان شادروان مجید محسنى بود كه ترانههایى با مضامین: سیزده بدر، مردى كه از كلفت خانه گله دارد، عشق و حسادت و غیره... را اجرا مىكرد و سوكسه فوقالعاده داشت. قبل از او شادروان مرحوم منزوى پیشپرده مرد تریاكى را مىخواند كه بسیار مورد استقبال قرار مىگرفت شروع پیشپرده تریاكى با این بیت بود:
اى آقایون من كه مىبینید لشم
تریاكیم روزى دو بس مىكشم
زندهیاد منزوى كه كمتر در خاطرات هنرمندان تئاتر از او یاد شده است بازیگر بسیار خوبى بود و جا دارد یادآور شوم كه در آن زمان جز مرحوم رفیع حالتى كسى قدر او را نمىدانست. منزوى بدون این كه از تئورىهاى استانیسلاوسكى اطلاع داشته باشد، چنان در نقش خود غرق مىشد كه بدون اغراقهاى تصنعى تئاترى كه در آن زمان مد بود، به طرز باور نكردنى نقش خود را ارائه مىداد، این گونه بازیگرى زیر پوستى را پس از او از چند نفر از جمله شادروان فنىزاده دیدیم.
به هر حال مجید محسنى یكى از بزرگترین پیشپردهخوانان بود كه این نوع موسیقى را با گوش مردم كشور آشنا كرد و وسیله آن دردها، المها و وضع خاص جامعهى آن روز ایران را منعكس مىنمود.
مرحوم مجید محسنى كه از پیشگامان پیشپردهخوانى در كشور بوده در سال 1302 در گیلیارد دماوند دیده به جهان گشود.
وى فارغالتحصیل كلاس هنرپیشگى تئاتر شهردارى و هنرستان هنرپیشگى تهران بود، در سال 1316 با شركت در نمایشنامه سالومه اثر اسكاروایلد كه توسط شاگردان كلاس تئاتر شهردارى زیر نظر على دریابیگى استاد وقت تئاتر كشور به روى صحنه آمد فعالیتهاى هنرى خود را آغاز كرد. سپس به پیشپردهخوانى روى آورد كه با اقبال بزرگ و عمومى مواجه شد.
مجید محسنى در سال 1329 با شركت در فیلم «خوابهاى طلایى» به كارگردانى معز دیوان فكرى فعالیتهاى سینمایى خود را شروع نمود و پس از آن به بعد در فیلمهاى «بلبل مزرعه»، «لات جوانمرد»، «آهنگ دهكده»، «پرستوها به لانه برمىگردند» شركت كرد كه محصول استودیوى تهران- شهرستان فیلم بودند و به بسیارى از كشورها مثل: شوروى، عراق، افغانستان فروخته شد و در كشورهاى: ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلستان و اتریش به نمایش درآمد.
مجید محسنى، سالها پیش علاوه بر پیشپردهخوانى در تئاتر، در نمایشنامههاى بسیار شركت داشت و در نمایشنامههاى: خسیس، تارتوف، لوكرس بورژیا، ننگ جامعه، عاشق قراردادى، تو مال منى، مجید و خانمش، مجید در باغ، مجید و كلفتش و شركت در یك سرى فیلمهاى تبلیغاتى مىباشد و از سال 1336 در رادیو فعالیت فراوان و چشمگیرى را آغاز كرد و با ارائهى تیپهاى معروف عمقلى، جناب میرزا، خانباباخان، معلم فوفول و غیره... و مدتى وكیل مجلس و مشاور سازمان رادیو و تلویزیون ملى ایران در سال 1348 بود.
مجید محسنى، علاوه بر فیلمهایى كه در استودیوى شخصى و با سرمایه خود ساخت در فیلمهاى: «دزد عشق»، «دختر چوپان» در سال 1331، «گذشت» سال 1341، «محكوم» سال 1342، «انسانها» 1343، «زیر گنبد كبود» سال 1343، در «گنج و رنج» سال 1346، «سكه دورو» سال 1347، «دنیاى پوشالى» سال 1347 شركت نمود.
مرحوم مجید محسنى فیلمهاى: «خواب و خیال»، «زندگى شیرین است»، «بلبل مزرعه»، «لات جوانمرد»، «عروسك پشت پرده»، «آهنگ دهكده»، «قریون خودم»، «پرستوها به لانه بازمىگردند» را علاوه بر شركت در آنها، سمت سناریست، تهیهكننده و كارگردانى را نیز به عهده داشته است.
وى در تاریخ 69/4/19 هنگامى كه روى سن تالار رودكى (وحدت) دربارهى مقام هنر و هنرمند مشغول سخنرانى بود، متأسفانه دچار عارضه سكتهى مغزى شد و جهان فانى را ترك نمود و این هنرمند باارزش سالها روى سن زحمت كشید و عرق كرد با آن زندگى كرد و روى سن هم عاقبت جان باخت. و در امامزاده عبداللَّه واقع در شهر رى در جوار همسرش به خاك سپرده شد، روانش شاد.
شاعر گرامى، ضیاء ساحلى در رثاء وى تحت عنوان «مقام هنر»، شعرى سروده است.
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / سينما و تئاتر
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}